نامه سرگشاده بسیج دانشگاه علم و صنعت به میرحسین موسوی
سکوت شما مهر تاییدی بر قانون شکنی هشت ساله دوستان اصلاحطلبتان بود
متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت خطاب به میرحسین موسوی به شرح ذیل است:
قصد نوشتن چنین نامهای را نداشتیم اما شرایط و اوضاع انتخابات و نامزدهای آن به گونهای پیش رفت که ما را به نوشتن این نامه وادار کرد. نطقهای انتخاباتی و شعارهای نامزدها به گونهای رقم خورد که دانشجویان بسیجی دانشگاه علم و صنعت ایران، به عنوان پاسداران گفتمان امام و انقلاب و سربازان خمینی کبیر و جانشین خلفش به این نتیجه رسیدیم تا سؤالاتی را با شما به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دوره دهم، مطرح کنیم تا درباره برخی نکات تاریک و مبهم موضع گیریهایتان توضیحاتی را ارائه دهید.
نکات و ابهامات بسیار است که مجال گفتن همه آنها نیست و تنها مشتی را به عنوان نمونهای از خروار در زیر بیان می کنیم:
1-ماجرای سکوت 20 ساله شما دیگر به موضوع روز تبدیل شده است اما بازهم دوست داریم درباره آن صحبت کنید شاید نکات جدیدی دستگیرمان شد.
درباره سکوت خود سخنان متفاوت و بعضاً ضد و نقیض گفتهاید، گاهی گفتهاید خبرنگاران به سراغم نیامدند، در جایی دیگر گفتهاید نظراتم را به مسئولین دادهام و در جایی گفتهاید در دوران سکوت شما همه چیز بر وفق مراد بوده و مشکلی وجود نداشته است و امروز چون ساختارها به هم خورده است احساس تکلیف کرده و پا به میدان انتخابات گذاردهاید.
اما هیچ کدام از این استدلالها ملت حزبالله را قانع نمیکند که شما در طی 16 سال دوران سازندگی و اصلاحات و در مقابل له شدن مردم زیر تورم 48 درصدی سال 73 و در مقابل اقدامات ساختارشکنانه اصلاحطلبان سکوت کردهاید.
جناب آقای موسوی!
پس حتما تحصنهای سیاسی، پروژه عبور و مرور و انسدادهای سیاسی، خروج از حاکمیت، حاکمیت دوگانه ، ماجرای هجده تیر، قتلهای زنجیرهای، بحرانهای خودساخته 9 روز یک بار، فرستادن اندیشه حضرت امام(ره) به موزههای تاریخ،خشونت طلب بودن امام حسین(ع)، اهانت به معصومین، قراردادهای ننگین نفتی دولتهای هفتم و هشتم، تخلفات گسترده اقتصادی دولت خاتمی که شما مشاور آن بودید و جزوه 1000 صفحهای آن که در اختیار شماست و.. همگی بر وفق مراد شما بوده است و شما نه تنها آن را به ضرر اسلام و انقلاب نمیدانستید بلکه به سهم خود نیز گامی شایسته در آن راستا برداشتهاید.
جناب آقای مهندس موسوی!
ریاست جمهوری خصوصا در ایران کاری سخت و طاقت فرساست و نیاز به صبر و تحمل و گاهی سوختن و ساختن دارد.،اما این مولفه مهم در شخصیت شما دیده نشده است.
حتما سالهای نخست وزیریتان را به یاد دارید که خواستار تعطیلی تنها روزنامه منتقد خود بودید، در آن زمان و در شرایطی که کشور دچار شرایط بحرانی جنگ بود، شما به علت مسائل کم اهمیت بارها تا مرز استعفا پیش رفتید تا اینکه در مرتبه آخر که استعفای خود را بدون اطلاع حضرت امام(ره) و مسئولین رسانهای کردید، امام عظیم الشأن راحل را از خود رنجاندید به طوری که ایشان خطاب به شما فرمودند:
"نخست وزیر محترم نامه استعفای شما باعث تعجب شد، حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولان رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه میبرند ، چه وقت گله و استعفاست. " (صحیفه نور ج 21 ص 124)
پس از گذشت بیست سال هنوز تغییری نکردهاید و تاب شنیدن صدای حتی منتقدین خود را نیز ندارید. نمونه آن را در دانشگاه کرمانشاه شاهد بودیم که با انتقاد دانشجویان با حالتی قهرگونه تصمیم به ترک جلسه گرفتید. به راستی اگر جلوی چشمانتان عکستان را آتش بزنند چه میکنید؟ آیا با این روحیه میخواهید در برابر منتقدان خود و در جبههای بزرگتر و مهمتر، در مقابل استکبار جهانی بایستید؟
امروز چه تضمینی میدهید که در مقابل سختیها و فشارهایی نظیر کنفرانسهای ژنو و یا دانشگاه کلمبیا که عزت ایران اسلامی به رخ جهانیان کشانیده شد، از مواضع انقلاب عقب نشینی نکنید؟
3-جناب آقای موسوی، شما خود را مقلد امام و شاگرد مکتب او میدانید و مدام سعی میکنید از امام بگویید، اما به ما حق بدهید درمواضع شما کمی تردید کنیم. چرا که امام فرمودهاند: " هر وقت دیدید دشمنان اسلام از مواضع و عملکرد شما حمایت میکنند در کار خود شک کنید " و نیز فرمودهاند: "من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد، ذکری از آنها کرده و تمجیدی نمودهام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان غافل شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هرکس حال فعلی اوست " (وصیت نامه سیاسی الهی ج 21 ص 206)
و احتمالا شنیدهاید که گروههای اپوزیسیون داخلی و خارجی، رسانههای ضد انقلاب خارجی و شاید در آینده ای نه چندان دور سردمداران آمریکا از شما حمایت میکنند و برای شما و شعارهایتان هورا میکشند! آیا این مسئله شما را به یاد صحبتهای حضرت امام(ره) نمیاندازد و یا اینکه اصولا امام گرایی شما فقط ترفندی تبلیغاتی است؟
4-گفتهاید "هولوکاست مسئله ما نیست "این جمله امام را خواندهاید که فرمودهاند : "دستورات قرآن کریم برای مقابله با توطئه کفر جهانی و پشتببانی از ملت محروم فلسطین و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائیل در ایران و اعلان جنگ با این غده سرطانی و صهیونیزم جهانی و مبارزه با نژاد پرستی بوده است "(صحیفه نور ، جلد 20، صفحه 116) آیا بازهم میگویید هولوکاست مسئله ما نیست؟
آقای موسوی! اگر فرض کنیم هولوکاست مسئله ما نیست، فلسطین که مسئله ما هست . یا شاید در این هم شک دارید؟ اگر به آزادی قدس شریف اعتقاد دارید حتما میدانید که مسئله امروز فلسطین معلول هولوکاست است. آیا به نظر شما هم ، تاوان هولوکاست ساختگی را، مردم مسلمان فلسطین باید پس بدهند؟ چرا عدهای که در زمان جنگ نابرابر 22 روزه و در عین مظلومیت رزمندگان مقاومت اسلامی، آنان را تروریست معرفی کردند، امروز دعوت کنندگان شما به دانشگاهها هستند؟
شما واقعه ژنو را افتضاح نامیدهاید و آن را برای ماهیت جمهوری اسلامی خطرناک دانستهاید اما باید به عرضتان برسانیم که نظر حضرت امام(ره) چیز دیگری است، آنجا که میفرمایند: "ما چه بخواهیم و نخواهیم صهیونیستها و آمریکا و شوروی در تعقیب ما خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیمان را لکه دار نمایند.بعضی مغرضین ما را به سیاست اعمال نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است که چه خوب است که این سؤال پاسخ داده شود که ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتند که امروز بی اعتبار شدند؟ "( صحیفه نور ، جلد 21، صفحه...) بنابراین ماجرای ژنو نه تنها افتضاح نبود بلکه برگ زرینی در تاریخ انقلاب است و حتی اگر به اظهارات مقامات اسرائیلی پس از این واقعه توجه میکردید آنها نیز ژنو را صحنه پیروزی جمهوری اسلامی دانستند.
5-گفتهاید به جریان آزاد اطلاعات معتقدید، گفتهاید، با مردم صادق هستید و همه مسائل را به آنها میگویید، آیا بهتر نیست کمی راجع به مسئله مک فارلین با آنها صحبت کنید و کمی صداقت خود را نشان دهید..
6-در مورد مسئله جنگ تنها سوال ما اینست که چه کسی جام زهر را به امام نوشاند؟ و چه کسی بود که با ندادن امکانات برای ادامه جنگ امام را وادار به پذیرفتن قطعنامه کرد؟ علت عدم تأمین بودجه لازم برای تجهیز رزمندگان در سالهای انتهای جنگ چه بود؟
7-گویا گفتهاید با نهضت آزادی فقط اختلاف سلیقه دارم. آیا نظر امام (ره) هم اختلاف سلیقه بود یا اختلاف عقیده ؟ در این مورد بهتر است ما هیچ نگوییم و تنها توجه شما را به صحبتهای حضرت امام خمینی (ره) در مورد نهضت آزادی جلب کنیم:
" پرونده نهضت آزادی و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست... به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون گذاری یا قضایی را ندارند.... نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلام آشنا نیستند. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیای از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آن هستند میگردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید به رسمیت شناخته شوند " (صحیفه نور، ج 22 ص 384)
8-با سهم خواهان احزاب و گروههای سیاسی چه میکنید؟ آیا با قدرت و شجاعت دست رد به سینه آنها میزنید یا ترجیح میدهید بدون ایجاد تنش با آنها مسالمت آمیز برخورد کنید. گفتهها و کردار شما در ماه های اخیر حکایت از مورد دوم دارد اینکه میخواهید همه را از خود راضی نگه دارید و در این میان حتی با گروهک غیر قانونی نهضت آزادی، فمنیست ها، سازمان مجاهدین انقلاب که پس از صدور بیانیه در حمایت از توهین کنندگان به مقدسات دینی، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نامشروع خوانده شد، روابط گرم و صمیمانه برقرار کرده اید.
9-چگونه این روزها دم از قانون گرایی میزنید؟ شاید بهتر باشد 600 مورد تخلف دولت شما را در دور اول نخست وزیریتان از قانون اساسی برایتان یادآوری کنیم. و یا حتی سکوت شما که در واقع مهر تاییدی بر قانون شکنی هشت ساله دوستان اصلاحطلبتان بود را به یادتان بیاوریم. آقای مهندس موسوی، شاهد آن هستیم ،افرادی که روزگاری یاران غار آقای خاتمی بودند اکنون به دور شیرینی به نام میر حسین موسوی جمع شدهاند، حتما به یاد دارید که همینها بودند که بعد از پیروزی آقای خاتمی نه تنها سیرآب از قدرت نشدند بلکه از خاتمی عبور کردند، به راستی میخواهید پایههای دولت خود را در باتلاق این افراد امتحان پس داده بنا کنید؟ شما در جایی گفته بودید که "من سوار اسبی نمیشوم که خاتمی از آن پیاده شده و هر کس دیگری هم قبلاً سوار آن شده عاقبت به خیر نشده است "اما در عمل چیز دیگری مشاهده میشود.
10-شنیدهایم که شما در این میان با بعضی از افراد تندروی جریان فمنیسم دیدار داشتهاید! افرادی که سرکردهشان شیرین عبادی و نهایت آمال و آرزویشان برای احقاق حقوق زنان، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع کلیه تبعیض علیه زنان است که حداقل 97 مورد اشکال فقهی و قانونی به آن وارد شده است. بماند که تا چه حد با عرف و فرهنگ ما متضاد است و شان این نامه بالاتر از این است که به تک تک مصادیق آن اشاره شود. البته مطمئنا شخصی در جایگاه شما بدون شناخت کافی در جلسه با چنین افرادی حاضر نمیشود و نیز بهتر میدانید که به هنگام انتخابات دیدارها و جلسات افراد معنای خاص خود را میدهد. گرچه اعلام حمایت شما نیز جای ابهامی باقی نمیگذارد. جناب آقای موسوی!دراین خصوص برای روشن شدن اذهان عمومی چه توضیحی دارید؟ افکار و آرای آنها نزد نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی و مدعی پیروی از خط امام (ره) امروز چه جایگاهی دارد که منجر به چنین جلسه و نتیجهای شده است؟همان آرا و عقایدی که میرفت تا ارزشهای زن مسلمان رابه ضد ارزشهای غرب بفروشد.
ما ذیل این نامه، از شما دعوت میکنیم در این دانشگاه حضور یافته و به سؤالات ما دانشجویان دانشگاه علم و صنعت پاسخ بدهید تا پیروان حقیقی راه حضرت امام(ره) در این برهه از تاریخ ایران اسلامی مشخص شوند و افرادی نتوانند بعد از سالها بیتفاوتی، با نام امام عظیم الشأن راحل(ره) به خود مشروعیت بخشند. در ضمن به منظور اینکه زمان پاسخگویی برای شما معین باشد و اذهان عمومی قادر به قضاوت باشند فرصت یک هفتهای را برای پاسخ شما به این دعوت تعیین میکنیم.
متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت خطاب به میرحسین موسوی به شرح ذیل است:
قصد نوشتن چنین نامهای را نداشتیم اما شرایط و اوضاع انتخابات و نامزدهای آن به گونهای پیش رفت که ما را به نوشتن این نامه وادار کرد. نطقهای انتخاباتی و شعارهای نامزدها به گونهای رقم خورد که دانشجویان بسیجی دانشگاه علم و صنعت ایران، به عنوان پاسداران گفتمان امام و انقلاب و سربازان خمینی کبیر و جانشین خلفش به این نتیجه رسیدیم تا سؤالاتی را با شما به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دوره دهم، مطرح کنیم تا درباره برخی نکات تاریک و مبهم موضع گیریهایتان توضیحاتی را ارائه دهید.
نکات و ابهامات بسیار است که مجال گفتن همه آنها نیست و تنها مشتی را به عنوان نمونهای از خروار در زیر بیان می کنیم:
1-ماجرای سکوت 20 ساله شما دیگر به موضوع روز تبدیل شده است اما بازهم دوست داریم درباره آن صحبت کنید شاید نکات جدیدی دستگیرمان شد.
درباره سکوت خود سخنان متفاوت و بعضاً ضد و نقیض گفتهاید، گاهی گفتهاید خبرنگاران به سراغم نیامدند، در جایی دیگر گفتهاید نظراتم را به مسئولین دادهام و در جایی گفتهاید در دوران سکوت شما همه چیز بر وفق مراد بوده و مشکلی وجود نداشته است و امروز چون ساختارها به هم خورده است احساس تکلیف کرده و پا به میدان انتخابات گذاردهاید.
اما هیچ کدام از این استدلالها ملت حزبالله را قانع نمیکند که شما در طی 16 سال دوران سازندگی و اصلاحات و در مقابل له شدن مردم زیر تورم 48 درصدی سال 73 و در مقابل اقدامات ساختارشکنانه اصلاحطلبان سکوت کردهاید.
جناب آقای موسوی!
پس حتما تحصنهای سیاسی، پروژه عبور و مرور و انسدادهای سیاسی، خروج از حاکمیت، حاکمیت دوگانه ، ماجرای هجده تیر، قتلهای زنجیرهای، بحرانهای خودساخته 9 روز یک بار، فرستادن اندیشه حضرت امام(ره) به موزههای تاریخ،خشونت طلب بودن امام حسین(ع)، اهانت به معصومین، قراردادهای ننگین نفتی دولتهای هفتم و هشتم، تخلفات گسترده اقتصادی دولت خاتمی که شما مشاور آن بودید و جزوه 1000 صفحهای آن که در اختیار شماست و.. همگی بر وفق مراد شما بوده است و شما نه تنها آن را به ضرر اسلام و انقلاب نمیدانستید بلکه به سهم خود نیز گامی شایسته در آن راستا برداشتهاید.
جناب آقای مهندس موسوی!
ریاست جمهوری خصوصا در ایران کاری سخت و طاقت فرساست و نیاز به صبر و تحمل و گاهی سوختن و ساختن دارد.،اما این مولفه مهم در شخصیت شما دیده نشده است.
حتما سالهای نخست وزیریتان را به یاد دارید که خواستار تعطیلی تنها روزنامه منتقد خود بودید، در آن زمان و در شرایطی که کشور دچار شرایط بحرانی جنگ بود، شما به علت مسائل کم اهمیت بارها تا مرز استعفا پیش رفتید تا اینکه در مرتبه آخر که استعفای خود را بدون اطلاع حضرت امام(ره) و مسئولین رسانهای کردید، امام عظیم الشأن راحل را از خود رنجاندید به طوری که ایشان خطاب به شما فرمودند:
"نخست وزیر محترم نامه استعفای شما باعث تعجب شد، حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولان رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه میبرند ، چه وقت گله و استعفاست. " (صحیفه نور ج 21 ص 124)
پس از گذشت بیست سال هنوز تغییری نکردهاید و تاب شنیدن صدای حتی منتقدین خود را نیز ندارید. نمونه آن را در دانشگاه کرمانشاه شاهد بودیم که با انتقاد دانشجویان با حالتی قهرگونه تصمیم به ترک جلسه گرفتید. به راستی اگر جلوی چشمانتان عکستان را آتش بزنند چه میکنید؟ آیا با این روحیه میخواهید در برابر منتقدان خود و در جبههای بزرگتر و مهمتر، در مقابل استکبار جهانی بایستید؟
امروز چه تضمینی میدهید که در مقابل سختیها و فشارهایی نظیر کنفرانسهای ژنو و یا دانشگاه کلمبیا که عزت ایران اسلامی به رخ جهانیان کشانیده شد، از مواضع انقلاب عقب نشینی نکنید؟
3-جناب آقای موسوی، شما خود را مقلد امام و شاگرد مکتب او میدانید و مدام سعی میکنید از امام بگویید، اما به ما حق بدهید درمواضع شما کمی تردید کنیم. چرا که امام فرمودهاند: " هر وقت دیدید دشمنان اسلام از مواضع و عملکرد شما حمایت میکنند در کار خود شک کنید " و نیز فرمودهاند: "من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد، ذکری از آنها کرده و تمجیدی نمودهام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان غافل شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هرکس حال فعلی اوست " (وصیت نامه سیاسی الهی ج 21 ص 206)
و احتمالا شنیدهاید که گروههای اپوزیسیون داخلی و خارجی، رسانههای ضد انقلاب خارجی و شاید در آینده ای نه چندان دور سردمداران آمریکا از شما حمایت میکنند و برای شما و شعارهایتان هورا میکشند! آیا این مسئله شما را به یاد صحبتهای حضرت امام(ره) نمیاندازد و یا اینکه اصولا امام گرایی شما فقط ترفندی تبلیغاتی است؟
4-گفتهاید "هولوکاست مسئله ما نیست "این جمله امام را خواندهاید که فرمودهاند : "دستورات قرآن کریم برای مقابله با توطئه کفر جهانی و پشتببانی از ملت محروم فلسطین و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائیل در ایران و اعلان جنگ با این غده سرطانی و صهیونیزم جهانی و مبارزه با نژاد پرستی بوده است "(صحیفه نور ، جلد 20، صفحه 116) آیا بازهم میگویید هولوکاست مسئله ما نیست؟
آقای موسوی! اگر فرض کنیم هولوکاست مسئله ما نیست، فلسطین که مسئله ما هست . یا شاید در این هم شک دارید؟ اگر به آزادی قدس شریف اعتقاد دارید حتما میدانید که مسئله امروز فلسطین معلول هولوکاست است. آیا به نظر شما هم ، تاوان هولوکاست ساختگی را، مردم مسلمان فلسطین باید پس بدهند؟ چرا عدهای که در زمان جنگ نابرابر 22 روزه و در عین مظلومیت رزمندگان مقاومت اسلامی، آنان را تروریست معرفی کردند، امروز دعوت کنندگان شما به دانشگاهها هستند؟
شما واقعه ژنو را افتضاح نامیدهاید و آن را برای ماهیت جمهوری اسلامی خطرناک دانستهاید اما باید به عرضتان برسانیم که نظر حضرت امام(ره) چیز دیگری است، آنجا که میفرمایند: "ما چه بخواهیم و نخواهیم صهیونیستها و آمریکا و شوروی در تعقیب ما خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیمان را لکه دار نمایند.بعضی مغرضین ما را به سیاست اعمال نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است که چه خوب است که این سؤال پاسخ داده شود که ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتند که امروز بی اعتبار شدند؟ "( صحیفه نور ، جلد 21، صفحه...) بنابراین ماجرای ژنو نه تنها افتضاح نبود بلکه برگ زرینی در تاریخ انقلاب است و حتی اگر به اظهارات مقامات اسرائیلی پس از این واقعه توجه میکردید آنها نیز ژنو را صحنه پیروزی جمهوری اسلامی دانستند.
5-گفتهاید به جریان آزاد اطلاعات معتقدید، گفتهاید، با مردم صادق هستید و همه مسائل را به آنها میگویید، آیا بهتر نیست کمی راجع به مسئله مک فارلین با آنها صحبت کنید و کمی صداقت خود را نشان دهید..
6-در مورد مسئله جنگ تنها سوال ما اینست که چه کسی جام زهر را به امام نوشاند؟ و چه کسی بود که با ندادن امکانات برای ادامه جنگ امام را وادار به پذیرفتن قطعنامه کرد؟ علت عدم تأمین بودجه لازم برای تجهیز رزمندگان در سالهای انتهای جنگ چه بود؟
7-گویا گفتهاید با نهضت آزادی فقط اختلاف سلیقه دارم. آیا نظر امام (ره) هم اختلاف سلیقه بود یا اختلاف عقیده ؟ در این مورد بهتر است ما هیچ نگوییم و تنها توجه شما را به صحبتهای حضرت امام خمینی (ره) در مورد نهضت آزادی جلب کنیم:
" پرونده نهضت آزادی و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست... به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون گذاری یا قضایی را ندارند.... نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلام آشنا نیستند. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیای از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آن هستند میگردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید به رسمیت شناخته شوند " (صحیفه نور، ج 22 ص 384)
8-با سهم خواهان احزاب و گروههای سیاسی چه میکنید؟ آیا با قدرت و شجاعت دست رد به سینه آنها میزنید یا ترجیح میدهید بدون ایجاد تنش با آنها مسالمت آمیز برخورد کنید. گفتهها و کردار شما در ماه های اخیر حکایت از مورد دوم دارد اینکه میخواهید همه را از خود راضی نگه دارید و در این میان حتی با گروهک غیر قانونی نهضت آزادی، فمنیست ها، سازمان مجاهدین انقلاب که پس از صدور بیانیه در حمایت از توهین کنندگان به مقدسات دینی، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نامشروع خوانده شد، روابط گرم و صمیمانه برقرار کرده اید.
9-چگونه این روزها دم از قانون گرایی میزنید؟ شاید بهتر باشد 600 مورد تخلف دولت شما را در دور اول نخست وزیریتان از قانون اساسی برایتان یادآوری کنیم. و یا حتی سکوت شما که در واقع مهر تاییدی بر قانون شکنی هشت ساله دوستان اصلاحطلبتان بود را به یادتان بیاوریم. آقای مهندس موسوی، شاهد آن هستیم ،افرادی که روزگاری یاران غار آقای خاتمی بودند اکنون به دور شیرینی به نام میر حسین موسوی جمع شدهاند، حتما به یاد دارید که همینها بودند که بعد از پیروزی آقای خاتمی نه تنها سیرآب از قدرت نشدند بلکه از خاتمی عبور کردند، به راستی میخواهید پایههای دولت خود را در باتلاق این افراد امتحان پس داده بنا کنید؟ شما در جایی گفته بودید که "من سوار اسبی نمیشوم که خاتمی از آن پیاده شده و هر کس دیگری هم قبلاً سوار آن شده عاقبت به خیر نشده است "اما در عمل چیز دیگری مشاهده میشود.
10-شنیدهایم که شما در این میان با بعضی از افراد تندروی جریان فمنیسم دیدار داشتهاید! افرادی که سرکردهشان شیرین عبادی و نهایت آمال و آرزویشان برای احقاق حقوق زنان، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع کلیه تبعیض علیه زنان است که حداقل 97 مورد اشکال فقهی و قانونی به آن وارد شده است. بماند که تا چه حد با عرف و فرهنگ ما متضاد است و شان این نامه بالاتر از این است که به تک تک مصادیق آن اشاره شود. البته مطمئنا شخصی در جایگاه شما بدون شناخت کافی در جلسه با چنین افرادی حاضر نمیشود و نیز بهتر میدانید که به هنگام انتخابات دیدارها و جلسات افراد معنای خاص خود را میدهد. گرچه اعلام حمایت شما نیز جای ابهامی باقی نمیگذارد. جناب آقای موسوی!دراین خصوص برای روشن شدن اذهان عمومی چه توضیحی دارید؟ افکار و آرای آنها نزد نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی و مدعی پیروی از خط امام (ره) امروز چه جایگاهی دارد که منجر به چنین جلسه و نتیجهای شده است؟همان آرا و عقایدی که میرفت تا ارزشهای زن مسلمان رابه ضد ارزشهای غرب بفروشد.
ما ذیل این نامه، از شما دعوت میکنیم در این دانشگاه حضور یافته و به سؤالات ما دانشجویان دانشگاه علم و صنعت پاسخ بدهید تا پیروان حقیقی راه حضرت امام(ره) در این برهه از تاریخ ایران اسلامی مشخص شوند و افرادی نتوانند بعد از سالها بیتفاوتی، با نام امام عظیم الشأن راحل(ره) به خود مشروعیت بخشند. در ضمن به منظور اینکه زمان پاسخگویی برای شما معین باشد و اذهان عمومی قادر به قضاوت باشند فرصت یک هفتهای را برای پاسخ شما به این دعوت تعیین میکنیم.